خداوند در قرآن می فرماید:
أَ لَمْ يَجِدْک يَتيماً فَآوى (6)
وَ وَجَدَک ضَالاًّ فَهَدى (7
آيا خدا تو را يتيمى نيافت که در پناه خود جاى داد؟ (6)
و تو را (در بيابان مکه) ره گم کرده و حيران يافت (در طفوليت که حليمه دايهات آورد تا به جدّت عبد المطّلب سپارد در راه مکه گم شدى، حليمه و عبد المطلب سخت پريشان شدند و خدا زود آنها را به تو) ره نمايى کرد. (7
اما شخص کافر با دستاویز قرار دادن آیه مذکور گفته:
(معصوم یعنی کسی که در گذشته و حال گناهی نکرده باشد. لذا چون الله معروف او را گمراه دید هدایت کرد.)
بنده با توجه به آیه و مضمون آن به این ایراد مضحک اینگونه پاسخ می دهم که:
همانطور که گذشت قرآن می فرماید: آيا خداوند تو را يتيم نيافت و سپس پناه داد" (أَ لَمْ يَجِدْک يَتِيماً فاوى).
در شکم مادر بودى که پدرت عبد اللَّه از دنيا رفت، تو را در آغوش جدت" عبد المطلب" (سيد مکه) پرورش دادم.
ششساله بودى که مادرت از دنيا رفت، و از اين نظر نيز تنها شدى، اما عشق و محبت تو را در قلب" عبد المطلب" افزون ساختم.
هشت ساله بودى که جدت" عبد المطلب" از دنيا رفت عمويت" ابو طالب" را به خدمت و حمايتت گماشتم، تا تو را همچون جان شيرين در بر گيرد و محافظت کند.
آرى تو يتيم بودى و من به تو پناه دادم
بعد به ذکر نعمت دوم پرداخته مىفرمايد" و تو را گمشده يافت و هدايت کرد" (وَ وَجَدَک ضَالًّا فَهَدى).
آرى تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودى، و ما اين نور را در قلب تو افکنديم که به وسيله آن انسانها را هدايت کنى چنان که در جاى ديگر مىفرمايد:
ما کنْتَ تَدْرِي مَا الْکتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لکنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا:" تو نه کتاب را مىدانستى و نه ايمان را (از محتواى قرآن و اسلام قبل از نزول وحى آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم که به وسيله آن هر کس از بندگانمان را بخواهيم هدايت مىکنيم" (شورى- 52).
روشن است که پيامبر (ص) قبل از رسيدن به مقام نبوت و رسالت فاقد اين فيض الهى بود، خداوند دست او را گرفت و هدايت فرمود، و به اين مقام نشاند، چنان که در آيه 3 سوره يوسف مىخوانيم: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْک أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْک هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ:
" ما بهترين داستانها را براى تو از طريق وحى اين قرآن بازگو کرديم، هر چند پيش از آن از غافلان بودى".
مسلما اگر هدايت الهى و امدادهاى غيبى دست پيامبر (ص) را نمىگرفت.
او هرگز به سر منزل مقصود راه نمىيافت.
بنا بر اين منظور از" ضلالت" در اينجا نفى ايمان و توحيد و پاکى و تقوى نيست، بلکه به قرينه آياتى که در بالا به آن اشاره شد نفى آگاهى از اسرار نبوت، و قوانين اسلام، و عدم آشنايى با اين حقايق بود، ولى بعد از بعثت به کمک پروردگار بر همه اين امور واقف شد و هدايت يافت (دقت کنيد اگر به دنبال حقیقتید)
|
متن دلخواه شما
|
|